برای شکل گیری نهضت کارآفرینی خلاقانه در ایران، به منظور احیا و نوسازی محیط کسب و کار ملی و جامعه های محلی، به چهار فعالیت کلیدی نیاز داریم: روح افزایی، فکر افزایی، نرم افزاری و سخت افزاری.
در گذشته، دولت ها و سرمایه گذاران فقط به عوامل نرم افزاری و سخت افزاری تمرکز داشتند. دلایل متعددی برای توجیه این رویکرد وجود داشت. کوچکی روستاها و شهرها، وجود خانواده های گسترده و انتقال تجارب شغلی از پدر به پسر، و روش تربیت نسل های بیبی بومر و X ها، منجر به ساده تر شدن فرآیند اشتغالزایی و تبدیل شدن آن به یک امر عادی شده بود. به همین دلیل دغدغه دولت ها و بزرگان خانواده ها برطرف شده بود. تامین سرمایه های مادی، انرژی معنوی و ابزارهای مکمل بر عهده دولت ها و نهادهای محیط کسب و کار بود.
نگرش و روحیه نسل های پیشین در زمینه اشتغال آفرینی، به علت گذر از عصر موج کشاورزی به صنعتی، به طور طبیعی به سوی فرصت سازی های نو و توسعه صنعت و خدمات برای رشد و پیشرفت در قرن بیستم گرایش داشت. اما با گذشت زمان، تغییرات بین نسلی و رشد تکنولوژی، تغییرات گسترده ای در جوامع و محیط کسب و کار ایجاد کرده اند. نسل های Y و Z از لحاظ موقعیت اجتماعی و فرهنگی دچار تحولات زیادی شده اند. این تحولات باعث سخت تر و پیچیده تر شدن فرآیند اشتغالزایی و فرصت سازی های اقتصادی شده اند.
تغییرات محیط کسب و کار
با از بین رفتن خانواده های گسترده و فردگرایی افراد در عصر جدید، و تحولات زیست انسانی برای شکل گیری بنگاه های اقتصادی نوین، چرخه تربیت و پرورش جوانانی که به کارآفرینی گرایش دارند، دستخوش دگرگونی های اساسی شده است. دولت ها مجبور به تاسیس نهادهای متولی کارآفرینی شده اند. به همین دلیل، مشابه نظام آموزشی که کودکان و جوانان باید دوران ابتدایی و متوسطه را در مدارس تحت یک نظام آموزشی مشخص بگذرانند، و پس از آن وارد بازار کار یا دانشگاه شوند، در سیستم کارآفرینی نوین، به موازات آموزش های نظری و دروس تئوری، یک سیستم مروج و ناظر مدیریت انگیزش و آموزش اشتغال آفرینی، عوامل چهارگانه روح افزایی، فکر افزایی، نرم افزاری و سخت افزاری را به طور متمرکز بر عهده دارد.
وقتی یک نسل به علت سبک زندگی آپارتمان نشینی و گسسته شدن روابط و مناسبات فامیلی به سمت فردگرایی و تک محوری گرایش پیدا می کند، شرایط روحی، ذهنی و مادی تبدیل جوانان به کارآفرین در محیط کسب و کار را از دست می دهد. لذا گرایش به استخدام و اشتغال مشاغل ساده انفرادی کم بازده بیشتر می شود که به زیان اقتصاد کشورهاست.
خلاقیت اکوسیستم محیط کسب و کار
متاسفانه در [ موج چهارم ] این سبک به یک فرهنگ خاص تبدیل شده است، به نحوی که موجب تضعیف بخش های خصوصی و تعاونی از مناظر مختلف گردیده است. کشور ما به عنوان یک جامعه در حال توسعه، ناچار است همزمان با پیاده سازی برنامه های انقلاب های چهارم و پنجم صنعتی در حال اجرا در دنیا، به بازسازی و نوسازی اقتصاد و ایجاد فرصت های شغلی تولید محور برای اشتغال جوانان و نیمه بیکاران بپردازد.
نسل نو، سرمایه و امکانات مالی و روحیه کارآفرینی مستقل را ندارد. پس برای حمایت از جوانان و در واقع به منظور حمایت از منافع ملی و تداوم خلاقیت اکوسیستم محیط کسب و کار، لزوم تاسیس یک سیستم جدید به عنوان راهبر احساس می گردد. تا آن سیستم مسئولیت مدیریت تامین کلیه نیازهای آموزشی، ترویجی و روحی – ذهنی – فکری – دانش – مهارت – ابزارها – سرمایه – مدیریت و … کارآفرینان جوان را عهده دار شود. مانند یک منتور استارتاپ بزرگ ملی و شتابدهنده تخصصی زمینه توسعه پایدار و متوازن اکوسیستم محیط کسب و کار به عنوان [ راه سوم ] که در واقع یک ماموریت مستقل حامی همه جانبه نهضت کارآفرینی ایران است را راهبری کند.