در کشور ما، مسکن با کیفیت مشکل است، نه خود مسکن. قیمت مسکن در روستاها منطقی است و میتوانید آنجا خانه بخرید یا اجاره کنید. قیمت مسکن بالا به خاطر عدم ساخت مسکن اقتصادی است، در حالی که این ضرورت برای 30 یا 40 سال احساس میشده است. رکود فعلی بازار مسکن به خاطر این عدم ساخت مسکن است و به دلیل عدم دسترسی به مسکن، بازار اجاره نیز تحت تاثیر قرار گرفته است. به نظر میرسد مشکل بازار مسکن در سال 1403 تورم و هزینه است. در شرایط اقتصادی فعلی، مردم گمان میکنند که قیمت بالا مقصر است، در حالی که مقصر اصلی نرخ دستمزد است.
بخشی از این چالش اقتصادی ناشی از تورم چند نرخی است که توسط دولت طراحی شده است. تورم بانک مرکزی، تورم واقعی، تورم دستمزد، تورم تولید و … از این نوع تورم هستند.
دولت برای ایجاد مزیت برای تولید، بعد از داستان دلار ارزان و ریال ارزان، در دامنه انرژی و نرخ نیروی کار گیر کرده است. به عنوان مثال، تورم تولید 28 درصد، تورم واقعی 50 درصد و تورم اعلام شده 40 درصد است، اما تورم نرخ دستمزد 20 درصد تعیین شده است.
نقش دولت در بازار مسکن ۱۴۰۳
بازار مسکن از تورم واقعی تبعیت میکند و دولت مثل تولید، در آن دخالت مستقیم ندارد تا تورم مورد نظرش را تحمیل کند. اگر تورم در بازار مسکن بیشتر تحمیل شود، رکود و چرخه هل دادن تقاضا به اجاره ادامه خواهد یافت. راه حل این است که نرخ دستمزد به اندازه ی تورم باشد و دولت با ایجاد مکانهای با کیفیت برای زندگی، عرضه مسکن با کیفیت را تسهیل کند.
به نظر میرسد دولت جدید با توجه به اینکه این نوع حکمرانی اقتصادی به بنبست رسیده، راهی به غیر از تورم برای کسب درآمد پیدا خواهد کرد. با کنار گذاشتن تورم، به مرور زمان فاصلههای تورمی نیز از بین خواهند رفت. بازار مسکن 1403 اگر به اندازه ی دیگر بازارها به علاوه ی ریسکش سودآوری نداشته باشد، هیچ کس خانه نخواهد ساخت.