لبنان و جریان مقاومت، به خصوص حزب الله لبنان در شرایط پر تنشی قرار دارند. حمله اسرائیل به مقر حزب الله، با هدف ضربه زدن به این جریان بود، زیرا اسرائیل بر این باور است که حتی با ضربه زدن به نیروهای حزب الله، این جریان قادر به بازسازی و احیای خود خواهد بود.
در مقابل، حزب الله لبنان با وجود متحمل شدن ضربههای سخت و شاید غیرقابل جبران، با وجود این ضربهها، همچنان پابرجا خواهد ماند. عامل وحدت فرماندهی و احساس همدلی که در فضای سیاسی و اجتماعی لبنان ایجاد خواهد شد، نقش حزب الله لبنان را در آینده لبنان حفظ خواهد کرد. این جریان سیاسی – نظامی، در گذشته نیز تجربه ترور دبیرکل خود، سید عباس موسوی را تجربه کرده است.
اما نگرانی اصلی برای ایرانیان در داخل است. از زمان حمله غافلگیرانه هفتم اکتبر، نظام سعی بر مدیریت تنش با اسرائیل داشته است. در حالی که رفتار اسرائیل، تمایل به گسترش جنگ و کشاندن ایران به این تله و متعاقبا آمریکا را نشان میدهد.
راهکار حمایت از حزب الله لبنان
این رویکرد برخی نیروهای تندرو را دچار توهم کرده که ایران اشتباه کرده که وارد جنگ نشده، به قول مجری هیجانزده صدا و سیما، موشکهای بالستیک خود را به کار نگرفته است.
البته که پرهیز ایران از جنگ میتواند دولت افراطی نتانیاهو را جسورتر کند. اما ورود به جنگ، بازی صد در صدی در زمین اسرائیل خواهد بود. همچنین، دیدگاه منتقدانهای وجود دارد که چرا ایران در روزهای اولیه، دیپلماسی فعالتر برای میانجیگری و خاتمه جنگ به کار نگرفت؟
این دیدگاه اگر فراتر از ابعاد تبلیغاتی و ایجاد جو هراس و تامل در خصم بیرونی باشد و بخواهد در برابر رهبری هم موضع شاکی و جنگطلبانه بگیرد، خطایی تاریخی و پرهزینه را مرتکب خواهد شد.
آنچه در حال حاضر میتوان بر آن توافق کرد، صدای واحد و قاطع در مقابل هرگونه تجاوزگری و گستاخی اسرائیل، در عین مطالبه دیپلماسی فعالتر و تقدم صلح بر جنگ و حفظ حزب الله لبنان است. هرگونه گام دیگری، پرواز خیال، بدون محاسبه گامهای بعدی خواهد بود.