تاثیر تبعیض در جامعه ایران

بیشتر نابرابری‌ها با تحریف کلمات و بی‌معنا کردن آن‌ها و منحرف کردن واژگان از معنا اصلی شروع می‌شود. یکی از مهم‌ترین ظلم‌هایی که به واژه‌های مهم شده است، واژه عدالت است. معنای ساده عدالت، نبود تبعیض و برابری در برابر قانون و فرصت‌ها است. تاثیر تبعیض جامعه را چنان پیچیده تعریف کرده است که هر تبعیض و نابرابری را در قالب عدالت به جامعه تحمیل می‌کنند و این ظلم‌ها را با واژه عدالت توجیه می‌کنند.

تبعیض برای همه انسان‌ها رنج‌آور است و اگر می‌خواهید بفهمید چطور حکومتی که پشتوانه ۹۹ درصدی داشت به نرخ مشارکت انتخابات ۴۰ درصد رسید. یکی از سرنخ‌ها همین مقوله تاثیر تبعیض است. سال‌هاست که سهمیه ناروا در دانشگاه و در یافتن شغل چنان ناروا شده است که جان همه شهروندان را جریحه‌دار کرده است. تبعیض نه تنها در روح و جان دیگران زخمی ایجاد می‌کند که در جای دیگر سر باز می‌زند، بلکه موجب می‌شود افراد بهره‌مند از تبعیض در درون خود یک انحطاط روحی و اخلاقی را احساس کنند. دانش‌آموزی که از رفقای هم‌کلاسی اش به دلیل بهره‌مندی از این رانت‌ها به رشته و دانشگاه بهتر می‌رود در درون خود نمی‌تواند به تحصیل و آینده شغلی خود افتخار کند و همیشه باید با این تزویر درونی بجنگد.

مسیولین تاثیر تبعیض بر جامعه را نمی بینند؟

تاثیر تبعیض در دانشگاه‌ها سهمیه همه مقاطع بالاتر از کارشناسی قطع شود و سهمیه‌پذیری در دانشگاه‌های نامدار مثل شریف و تهران حذف شود. به دانشگاه‌های درجه دوم و سوم منحصر شود. برخی قانون‌ها تبعیض را بیشتر و عمیق‌تر کرده اند. در زمانی که شغل یافتن سخت است فرزندان مشمولان به سادگی به استخدام در آمدند. مشکل بزرگتر دشواری اخراج این افراد است وقتی ناکارآمدی آنها مشخص می‌شود. پس باید در این جامع‌ترین سند تبعیض آمیز تجدیدنظر اساسی شود.

آیا مسئولان تبعیض آشکار را نمی‌بینند؟ حتما می‌بینند. پس چرا اقدامی نمی‌کنند؟ چون بخشی از آنها ذینفع هستند! دقیقا فرق انسان اصولگرای واقعی با انسان‌های متظاهر در همین جا روشن می‌شود! انسان‌هایی که اصولی در زندگی خود دارند وقتی در مظان تعارض منافع قرار می‌گیرند بر حسب اصول اقدام می‌کنند. مثلا انسان‌های مذهبی وقتی در برابر انتخاب بین منفعت خود و برابری قرار می‌گیرند، باورهای مذهبی به آنها کمک می‌کند تا برابری را انتخاب کنند.

معضل وقتی جدی شد که اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان به اصول خود پایبند نماندند ولی اسم اصول‌گرایی را حفظ کردند. دینداری نیرویی برای پیشگیری از خودخواهی نشد بلکه خود بهانه و سکویی برای کسب منافع شد! چنین رویه‌ای موجب شد که دین جایگاهش را در جامعه از دست دهد. هنوز که هنوز است جامعه ایران علاقه‌مند دینداران واقعی است ولی از بس منفعت‌طلبی در پوشش دینداری عرضه شده که جامعه از این حرفها خسته شده است!

دولت اگر واقعا دنبال اکسیر وفاق است باید دست بجنباند و مظاهر تبعیض را به سادگی برطرف کند. مجلس فعلی باید نشان دهد که به اصول انسانی و اسلامی پایبند است و مخالف هر نوع تبعیضی است.

پایگاه خبری فرصت نیوز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *