به گفته موئل کاپتین، استاد اخلاق تجاری و مدیریت درستکاری در روتردام، فرهنگ اخلاقی را میتوان مجموعهای از باورها، انتظارات و تجربیات مدیران و کارکنان در مورد چگونگی جلوگیری از رفتارهای غیراخلاقی و تشویق به رفتار اخلاقی در سازمان تعریف کرد.
دانشکده مدیریت، فرهنگ اخلاقی را بخشی از زمینه اخلاقی میداند که شامل مؤلفههای متعددی از جمله سیستمهای رسمی و غیررسمی است. سیستمهای رسمی، عناصر ملموس سازمان مربوط به اخلاق هستند که به طور هدفمند طراحی و اجرا میشوند. در مقابل، سیستمهای غیررسمی شامل سیاستها، روشها و ارزشهای نانوشتهای هستند که با اخلاق در ارتباط هستند.
فرهنگ اخلاقی، برخلاف عناصر رسمی برنامههای اخلاقی مانند کدهای اخلاقی، خط کمک و آموزش، به دلیل ریشه عمیق در سازمان و ذهنیت کارکنان، کمتر قابل مشاهده است. به همین دلیل، ارزیابی آن دشوارتر است.
## ترویج فرهنگ اخلاقی در شرکتها
ترویج فرهنگ اخلاقی در شرکتها از طریق اتخاذ برنامههای اخلاقی و انطباق با آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. اما عدم وجود دستورالعملهای مشخص در این زمینه، سازمانها را در تلاش برای کشف معنای فرهنگ اخلاقی و چگونگی اندازهگیری آن قرار میدهد.
اندازهگیری و بهبود فرهنگ اخلاقی نه تنها برای اجرای دستورات نظارتی ضروری است، بلکه مطالعات تجربی اثرات مثبت مختلف آن را مانند کاهش سوء رفتار، افزایش تمایل به گزارش رفتار نادرست، بهبود رفاه کارکنان و نوآوری نشان میدهد.
برای سنجش فرهنگ اخلاقی در یک سازمان، بررسی مواردی مانند باورها، ارزشها و انتظارات اخلاقی مشترک بین کارکنان و مدیران از اهمیت بالایی برخوردار است.
هانت و همکارانش در مفهوم سازی خود، ارزشهای اخلاقی را به عنوان جنبهای مهم از فرهنگ اخلاقی یک سازمان معرفی میکنند. مدل آنها بر اساس معیار پنج مادهای از فرهنگ اخلاقی است که بر مدیران متمرکز شده است.
تروینو و همکارانش شاخص فرهنگ اخلاقی (یک معیار ۲۱ موردی) را پیشنهاد میدهند که بر جنبههای محیط اخلاقی، اطاعت از قدرت و اجرای آییننامه اخلاقی متمرکز است. این مفهومسازی با ترکیب سیستمهای غیررسمی مانند ارزشها و رفتارها، و سیستمهای رسمی مانند کدهای اخلاقی، برای تعریف فرهنگ اخلاقی ارائه شده است.