دفاع از خود در نبردهای مسلحانه

یکی از دلایل قابل قبول برای ورود به جنگ، “حق دفاع از خود” است. جنگ مشروع، جنگی است که در دفاع از خود و در برابر تهاجم کشوری دیگر رخ می‌دهد. در سطح فردی نیز موضوع “دفاع از خود”، اصلی اخلاقی، عقلانی و قانونی به منزله‌ی یک حق شمرده می‌شود. اما حق دفاع از خود، واجد شرایطی است که باید در باب آن‌ها تامل و دقت نظری نمود.

حق دفاع از خود، چگونه حقی است؟

در ابتدا باید “دلیل کافی” را از “عادلانه بودن واکنش”، تفکیک کرد. زیرا دو اصل متمایز از یک‌دیگرند که نباید با یکدیگر خلط شوند. “دلیل کافی”، ناظر به علت واکنش و “عادلانه بودن”، با کیفیت واکنش مرتبط است.
به سخن دیگر، “دلیل کافی” به پرسش از چرایی و “عادلانه بودن” به پرسش از چگونگی رفتار می پردازد. به عنوان مثال، اگر شخص “الف”، به نیت دزدی وارد خانه‌ی شخص “ب” شده باشد، شخص “ب”، حق دارد مطابق با اصل دفاع از خود، در برابر دزد بایستد (شرط کفایت دلیل).
اما این رویارویی، شرایطی دارد که قانون‌گذار آن را برشمرده است (شرط عادلانه بودن رفتار). مثلا، اگر دزد فاقد سلاح سرد و گرم باشد و با صاحب‌خانه گلاویز نشده باشد، صاحب خانه حق ضرب و شتم و یا زخمی کردن دزد را ندارد. اگر به دزد آسیبی بزند، قانونا مسئولیت دارد.
صرف ورود دزد به خانه، کفایت نمی‌کند که صاحب خانه، با او هرگونه معامله‌ای نماید. به عبارتی دیگر، صاحب خانه باید دلیل کافی برای برخورد خشن با دزد را به دادگاه ارائه دهد. در غیر این صورت، مرتکب فعل مجرمانه‌ای شده است. حتی اگر دزد بعد از زخمی کردن صاحب‌خانه و یا حتی کشتن او، بتواند فرار کند، شخص مضروب و یا اولیا دم نمی‌توانند در پی دزد باشند و او را در جایی بیابند، زخمی کنند و یا بکشند.
صاحبخانه برای احقاق حق باید به مراجع ذیصلاح مراجعه نمایند. علاوه بر این، بر اساس آن چه در شروط دفاع مجاز از خود آمده است. این نکته حائز اهمیت است که شخصی که مدعی دفاع از خود است، نباید در تحریک دیگری برای دست زدن به عمل مجرمانه نقش داشته و یا در برانگیختن او دخالتی کرده باشد. زیرا دخالت و اثرگذاری بر دیگری، سبب اسقاط حقانیت “دفاع از خود” می‌شود.

ماده‌ی ۵۱ منشور سازمان ملل متحد درباره دفاع

“دلیل کافی”، اصل اخلاقی است که نشان می‌دهد صاحب خانه به نحو اخلاقا مجاز، حق مقاومت و یا ستیز دارد. همین را می‌توان در باب نزاع بین‌الملل نیز توسعه داد. به عنوان مثال، ماده‌ی ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، بر اساس اصل اخلاقی”دفاع از خود”، برخورد و مواجهه‌ی نظامی حکومت‌ها را در برابر مهاجم مسلح به رسمیت می‌‌شناسد و از آن به عنوان دفاع مشروع یاد می‌کند. اما توسل به نیروی نظامی و دفاع از خود را با شرایطی محدود و کنترل می‌کند. در این دیدگاه، دفاع مشروع، دفاعی است که با سرعت، هم‌زمان و یا فورا پس از آن و متعاقب تهاجم صورت پذیرد.
طبق مواد منشور سازمان ملل، دفاعِ به تاخیر افتاده با فاصله‌ی زمانی زیاد، “دفاع از خود محسوب نمی‌شود، بلکه صورتی از رفتار تلافی‌جویانه و کنشی انتقام‌جویانه به حساب می‌آید که از نظر حقوقی ممنوع است.
طبق این منشور، مفهوم “اقدام تلافی‌جویانه”، با مفهوم “اقدام برای دفاع از خود”، دو مفهوم و معنای متفاوت دارد که حساب هر کدام از دیگری جداست. و نیز از منظر حقوقی، دو رفتار با دو پیامد مختلف است. هم‌چنین، مبتنی بر آن چه اشاره شد، دخالت، اثرگذاری و تحریک دیگری در برانگیختن و تهاجم، موضوع “دفاع از خود” را اخلاقا با مشکل مواجه می‌کند داشتن دلیل کافی و اخلاقی برای هدف عادلانه، نخستین و قطعا مهمترین شرط ورود به جنگ عادلانه است.
دفاع از خود در برابر مهاجم مسلح بدیهی‌ترین کنش انسانی است و برای اثبات آن نیازی به استدلال نیست. اما آیا مفهوم “دفاع از خود”، مفهومی واضح و روشن است؟ دفاع نظامی و برخورد قهرآمیز در برابر چه چیزی موجه است؟ ” الگزاندر موزلی”(در مقاله‌ی جنگ عادلانه)، مدعی است که “تازمانی که تعریفی از تهاجم به دست ندهیم، این منع تهاجم، مبهم و پا در هوا باقی می‌ماند.”

تفاوت چهار گونه تهاجم

۱. تهاجم مادی، مثل تجاوز به مرزهای یک کشور
۲. توهین یا شکستن شرف و غرور ملی
۳. تحریم تجاری و لطمه زدن به اقتصاد
۴. ممانعت از رشد و شکوفایی کشور یا نقض عدالت

از میان موارد چهارگانه، در نهایت “موزلی”، صرفا تهاجم اول، یعنی تهاجم نظامی به مرزها را علت موجه برای ورود به جنگ با دیگری می‌داند و آن را یگانه دلیل کافی و عادلانه معرفی می‌کند. بقیه موارد گرچه تهاجم‌اند، اما دلیل موجه برای ورود به جنگ محسوب نمی‌شوند.
خلاصه آن‌که وقتی سخن از “دفاع از خود” می‌گوییم باید مشخص کنیم متعَلَق این “خود”، چیست. دفاع از کدام خود؟

پایگاه خبری فرصت نیوز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *