تاثیر کاهش نرخ بهره در ایران

## تاثیر کاهش نرخ بهره در ایران: بررسی جوانب مختلف

کاهش نرخ بهره در ایران در شرایطی که تحریم‌ها پابرجا هستند و تغییرات اساسی ساختاری در اقتصاد کشور رخ نداده است، می‌تواند پیامدهای منفی و مخربی برای اقتصاد ایران به همراه داشته باشد. در ادامه به بررسی دلایل و جزئیات این موضوع می‌پردازیم:

**1. افزایش نقدینگی و تورم شدیدتر:**

کاهش نرخ بهره به معنای ارزان‌تر شدن وام‌ها و افزایش نقدینگی در اقتصاد است. در شرایطی که اقتصاد ایران با مشکلات ساختاری مانند تحریم‌ها، ضعف تولید داخلی، انحصار بخش‌های شبه دولتی و فساد دست و پنجه نرم می‌کند، این نقدینگی به جای هدایت شدن به سمت بخش‌های تولیدی، به بازارهای سفته‌بازی و مصرف کالاهای وارداتی سرازیر خواهد شد. به دلیل تحریم‌ها، واردات کالاهای مورد نیاز با دشواری بیشتری مواجه خواهد بود که به کاهش عرضه کالا منجر می‌شود. در مقابل، افزایش تقاضا برای کالاها به دلیل نقدینگی بیشتر، باعث افزایش قیمت‌ها و تشدید تورم خواهد شد.

**2. افزایش وابستگی به واردات و آسیب‌پذیری اقتصادی:**

کاهش نرخ بهره و افزایش نقدینگی، تقاضا برای کالاهای وارداتی را به شدت افزایش می‌دهد. با وجود تحریم‌ها، دسترسی ایران به بازارهای جهانی محدود شده است. این ترکیب از تقاضای بالا و عرضه کم، به افزایش شدید قیمت‌ها منجر می‌شود. به علاوه، نرخ ارز به دلیل محدودیت‌های ارزی و افزایش تقاضا برای ارز به منظور واردات، می‌تواند دچار نوسانات شدید شود. این نوسانات منجر به افزایش بیشتر قیمت کالاهای وارداتی و تشدید تورم خواهد شد.

**3. تشدید مشکلات ساختاری و ناکارآمدی اقتصادی:**

بخش شبه دولتی و انحصاری که سهم بزرگی از اقتصاد ایران را در اختیار دارد، اغلب از مزایای اقتصادی به نفع خود استفاده می‌کند و سود اندکی به اقتصاد واقعی بازمی‌گرداند. بدون اصلاح این بخش‌ها، نقدینگی تزریق شده به اقتصاد از طریق کاهش نرخ بهره، به جای افزایش تولید و کارایی اقتصادی، صرف سرمایه‌گذاری‌های ناکارآمد و سودجویی‌های اقتصادی خواهد شد. فساد اقتصادی و مافیاهای اقتصادی نیز به عنوان مانع بزرگی بر سر راه اصلاحات ساختاری، منابع مالی را به سمت خود هدایت می‌کنند و از رشد اقتصادی واقعی جلوگیری می‌کنند. بدون مبارزه با فساد و ایجاد شفافیت اقتصادی، کاهش نرخ بهره در ایران تنها به افزایش سودهای سفته بازانه منجر می‌شود و تورم و نابرابری‌های اجتماعی را تشدید می‌کند.

**4. بی‌ثباتی اجتماعی و سیاسی:**

تورم شدید و مداوم، به ویژه اگر بر اقشار ضعیف و متوسط جامعه فشار بیشتری وارد کند، می‌تواند به نارضایتی‌های اجتماعی گسترده منجر شود. بسیاری از نارضایتی‌های اجتماعی و اعتراضات در ایران ریشه در مسائل اقتصادی دارد. اگر روند تورم ادامه پیدا کند و قدرت خرید مردم کاهش یابد، احتمالاً نارضایتی‌ها و اعتراضات گسترده‌تر خواهد شد. بی‌ثباتی اقتصادی می‌تواند مستقیماً به بی‌ثباتی سیاسی منجر شود. دولت‌ها معمولاً در مواجهه با مشکلات اقتصادی و تورم بالا با کاهش مشروعیت و افزایش فشارهای اجتماعی مواجه می‌شوند. اگر دولت نتواند به این مشکلات پاسخ دهد، امکان افزایش اعتراضات و حتی تغییرات سیاسی ناگهانی وجود دارد.

**5. افزایش نابرابری‌های اقتصادی:**

کاهش نرخ بهره در ایران، با توجه به مشکلات ساختاری و انحصار موجود، منجر به افزایش نابرابری‌های اقتصادی می‌شود. گروه‌های قدرتمند و ثروتمند که دسترسی به وام‌های ارزان‌تر و منابع بیشتر دارند، می‌توانند از این وضعیت بهره‌برداری کنند، در حالی که اقشار ضعیف‌تر که به منابع کمتری دسترسی دارند، از تورم و افزایش هزینه‌های زندگی آسیب خواهند دید. این افزایش نابرابری می‌تواند به تنش‌های اجتماعی و خشم عمومی منجر شود.

**اثرات بلندمدت کاهش نرخ بهره:**

اگر کاهش نرخ بهره به جای اینکه ناگهانی باشد، در یک روند طولانی مدت (مثلاً 10 یا 20 ساله) انجام شود، همچنان در صورتی که تحریم‌ها برداشته نشوند و اصلاحات ساختاری اساسی انجام نگیرد، مشکلاتی نظیر تورم شدید، بی‌ثباتی اقتصادی و بی‌ثباتی سیاسی محتمل خواهد بود.

**اثر نرخ بهره در طولانی‌مدت:**

اگر نرخ بهره به صورت تدریجی کاهش یابد، ممکن است شوک ناگهانی به اقتصاد وارد نشود، اما افزایش نقدینگی و افزایش تقاضای کل به تدریج در اقتصاد شکل خواهد گرفت. بدون اصلاحات ساختاری، این نقدینگی احتمالاً به سمت بخش‌های غیرمولد مانند سفته‌بازی در بازارهای ارز، مسکن و کالاهای وارداتی هدایت خواهد شد. این به معنای آن است که تورم و فشار بر نرخ ارز به صورت تدریجی، اما پیوسته افزایش خواهد یافت.

اگر تحریم‌ها برداشته نشوند، دسترسی ایران به منابع ارزی و بازارهای جهانی محدود باقی می‌ماند. در چنین شرایطی، حتی با کاهش تدریجی نرخ بهره، افزایش تقاضا برای ارزهای خارجی به دلیل افزایش واردات و تمایل به سرمایه‌گذاری در دارایی‌های خارجی، فشار بر نرخ ارز را افزایش می‌دهد.

در نتیجه، به مرور زمان ارزش پول ملی کاهش یافته و نرخ ارز افزایش پیدا می‌کند، حتی اگر این تغییرات به تدریج رخ دهند.

**دلایل تورم تدریجی و بلندمدت:**

کاهش نرخ بهره باعث کاهش انگیزه برای پس‌انداز و افزایش مصرف می‌شود. اگر اقتصاد ایران نتواند با افزایش تولید داخلی و بهره‌وری به تقاضای اضافی پاسخ دهد، این تقاضای اضافی به دلیل کمبود عرضه کالاهای داخلی به سمت کالاهای وارداتی هدایت می‌شود. در نتیجه، به تدریج قیمت‌ها افزایش می‌یابند.

افزایش تدریجی نرخ تورم ممکن است در ابتدا ملایم باشد، اما در بلندمدت با تجمع مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم‌ها و ناکارآمدی‌های ساختاری، تورم مزمن و شدید شکل خواهد گرفت.

بدون اصلاحات ساختاری و رفع موانع فساد و انحصار، بخش‌های تولیدی داخلی از مزایای کاهش نرخ بهره بهره چندانی نخواهند برد. این موضوع باعث می‌شود که رشد اقتصادی پایدار شکل نگیرد و در نتیجه، بخش‌های مختلف اقتصاد نتوانند با تقاضای فزاینده ناشی از کاهش نرخ بهره همگام شوند.

در چنین شرایطی، کاهش نرخ بهره به نفع گروه‌های خاص و قدرتمند، مانند افراد و نهادهایی که دسترسی به منابع مالی و اقتصادی بیشتری دارند، خواهد بود. اما اقشار کم‌درآمد و ضعیف از این کاهش نرخ بهره بهره‌مند نمی‌شوند و حتی ممکن است تحت فشار تورم و کاهش ارزش پول ملی به شدت آسیب ببینند.

نابرابری اقتصادی به مرور زمان افزایش می‌یابد و این موضوع می‌تواند زمینه‌ساز بی‌ثباتی‌های اجتماعی و در نهایت بی‌ثباتی سیاسی شود.

**ریسک بی‌ثباتی در بلندمدت:**

در ابتدا، کاهش نرخ بهره ممکن است به افزایش مصرف کوتاه مدت و رشد مقطعی منجر شود. اما در بلندمدت، وقتی که آثار تورمی آن بر زندگی روزمره مردم مشخص‌تر شود و قدرت خرید اقشار ضعیف کاهش یابد، نارضایتی اجتماعی و اعتراضات تدریجی رخ خواهد داد.

اگر این نارضایتی‌ها در طول زمان انباشته شود و اصلاحات اساسی برای مقابله با مشکلات ساختاری (مثل فساد و انحصار) انجام نشود، ممکن است به بی‌ثباتی سیاسی بینجامد. بی‌ثباتی اجتماعی می‌تواند به مرور زمان اعتراضات گسترده‌تر و فشارهای سیاسی بیشتر ایجاد کند.

حتی اگر این مشکلات در ابتدا با سرعت کم بروز کنند، تجمع تدریجی نقدینگی، افزایش تورم، کاهش ارزش پول و رشد نابرابری اقتصادی به تدریج اقتصاد را به مرحله‌ای می‌رساند که مشکلات با شتاب بیشتری نمود پیدا کنند و به نقطه بحرانی برسند.

این نقطه بحران می‌تواند پس از چندین سال باعث بروز بحران‌های ناگهانی و تغییرات سریع در ساختارهای اقتصادی و سیاسی شود.

**نتیجه‌گیری:**

کاهش نرخ بهره در ایران بدون اصلاحات ساختاری عمیق، مبارزه با فساد و رفع تحریم‌ها، می‌تواند پیامدهای منفی و مخربی برای اقتصاد ایران به همراه داشته باشد. این اقدام نه تنها مشکلات اقتصادی را حل نمی‌کند، بلکه منجر به تورم شدیدتر، افزایش نابرابری‌های اجتماعی و بی‌ثباتی سیاسی می‌شود.

پایگاه خبری فرصت نیوز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *