## موسیقی ایران در چنگال بیتوجهی: سرنوشتی تلخ با رهبران بیتفاوت
با نگاهی به وضعیت موسیقی در ایران طی چند سال گذشته، نمیتوان انکار کرد که این هنر زیبا در بنبست بیتوجهی قرار گرفته است. موسیقی ایران، در مقایسه با همسایگانش، از نظر کیفیت مدیریت و پوشش رسانهای، در جایگاه چندان مطلوبی قرار ندارد.
**آیا مشکل از موسیقی و موسیقیدانهاست یا مدیریت غلط؟**
موسیقیدانهای ایرانی، به ویژه در حوزه موسیقی کلاسیک، تحت آموزش اساتید برجسته و با کمترین امکانات به سطحی عالی رسیدهاند. در این میان، مشکل اصلی در مدیریت هنر موسیقی نهفته است. گاه افراد ناآشنا با موسیقی و فرهنگ در جایگاههای مدیریتی قرار گرفتهاند و به جای توجه به ارتقای این هنر ارزشمند، به دنبال اهدافی سطحی و زودگذر بودهاند.
**ریاستجمهوری جدید و وعدههایش**
رئیس جمهور جدید در صحبتهای خود بر لزوم سپردن مسئولیتها به افراد کاربلد تأکید کردهاند. اگر آقای رئیس جمهور به این وعده خود عمل کنند، امید است بسیاری از مشکلات حل شوند. متاسفانه در ایران، فرهنگ و هنر بیش از هر بخش دیگری به دست افراد ناآشنا با حوزه سپرده میشود. این در حالی است که در حوزههای ورزشی و پزشکی، چنین بیتوجهیها به شدت غیرقابل تحمل است.
**عواقب بیتوجهی به موسیقی**
این بیتوجهی و بیهدفی باعث عقب ماندگی موسیقی ایران از کشورهای مانند چین، کره و حتی ترکیه شده است. متاسفانه این عقب ماندگی کلیه ژانرهای موسیقی را تحت تاثیر قرار داده است.
**نهادها و سازمانهای متولی موسیقی: عاملان سطحینگری**
نهادها و سازمانهای متولی موسیقی طی چند سال گذشته به جای تلاش برای ارتقا سطح موسیقی، به برگزاری برنامههایی سطحی و غیر فرهنگی بسنده کردهاند.
**ضرورت توجه به تمام ژانرهای موسیقی**
شکی نیست که موسیقی پاپ و عامهپسند در هر جای دنیا طرفداران خود را دارد. اما نباید به این ژانر بسنده کرد و آثار موسیقی غیرعامه پسند را نیز به مردم معرفی کرد.
**وظایف و رسالت نهادهای متولی موسیقی**
نهادهایی مانند بنیاد رودکی مأموریت ارتقا سطح شنیداری مردم را بر عهده دارند و نباید به برنامههایی سطح پایین بسنده کنند. این نهادها باید به وظایف خود به درستی عمل کنند. برای مثال، ارکستر سازهای ملی نباید به عنوان یک نمایش سطحی دیده شود. وزارت فرهنگ مسئولیت تربیت نوازندگان ساز ایرانی را بر عهده دارد، اما گویا این نوازندگان را فراموش کرده است.
**فرهنگ و هنر: خوراک روح مردم**
همانطور که برای موفقیت در صنعت، ورزش یا پزشکی به نیروهای متخصص نیاز است، در عرصه فرهنگ و هنر نیز همین گونه است. فرهنگ و هنر خوراک روح مردم است و اگر آن را سرسری بگیریم، گویا با دستان خودمان ریشه به تیشه خود زدهایم.
**فرصتهای از دست رفته**
متاسفانه برنامههای مثبت در حوزه موسیقی اغلب تداوم ندارند. برای مثال، در گذشته از چندین موسیقیدان برجسته ایرانی در اروپا برای حضور در ایران دعوت شد. آنها با عشق و علاقه در ارکستر سمفونیک تهران کار کردند، اما به زودی با بیتوجهی مواجه شده و ایران را ترک کردند.
**علت موفقیت کشورهای دیگر در حوزه موسیقی**
کره جنوبی و چین با دعوت از بهترین هنرمندان خود در جهان و ارائه تقدیر و احترام به آنها، به موفقیتهای بزرگی در حوزه موسیقی دست یافتهاند. متاسفانه در ایران دهها موسیقیدان برجسته از کار کنار گذاشته شدهاند و اگر هم دعوت شوند، تنها به صورت موقت و محدود از آنها استقبال میشود.
**ضرورت تغییر در مدیریت موسیقی**
طی ۲۰ سال گذشته چندین وزیر فرهنگ و ارشاد آمدند و رفتند، اما تصمیمگیرندگان اصلی موسیقی ثابت ماندهاند. تا زمانی که افراد تکراری سمتهای مختلف فرهنگ و هنر را در دست بگیرند و از افراد کاربلد و افکار نو به عنوان مشاور استفاده نشود، درجا خواهیم زد.
**راهکارهای تغییر**
یا باید فکری اساسی برای اداره موسیقی در کشور شود و موسیقی را از وزارت فرهنگ و ارشاد جدا کنند تا به آن توجه بیشتر شود، یا باید به صورت جدی به فکر اصلاح سیستم مدیریت و به کار گرفتن افراد متخصص و کاربلد در این حوزه بود.
**علی رهبری: نمونهای از استعدادهای از دست رفته**
علی رهبری، آهنگساز و رهبر ارکستر بین المللی ایرانی اکنون رهبر دائم میهمان اپرای مارینسکی سنت پترزبورگ است. او فارغ التحصیل هنرستان عالی موسیقی ملی و آکادمی موسیقی و هنرهای زیبای شهر وین است. او رییس هنرستان عالی موسیقی ملی و کنسرواتوار تهران در سن ۲۵ سالگی (به مدت ۳ سال) بوده است. او برنده مدال طلا برای ایران در مسابقات جهانی رهبری ارکستر در فرانسه، برنده مدال نقره برای ایران در مسابقات جهانی رهبری ارکستر در سوییس و دعوت شده از طرف بیش از ۱۲۰ ارکستر سمفونیک جهان از جمله وین، برلین، لندن، آمستردام، بروکسل، تورنتو، توکیو، مکزیک و … بوده است.
**