تصرف و چپاول اموال دولتی، سوءاستفاده از داراییهایی که به عنوان مسئول به مدیر سپرده شده و خیانت در امانت، از ویژگیهای بارز مدیران غارتگر است.
هر مدیری غارتگر نیست، اما برخی از دزدان برای غارت اموال دولتی، راه مدیر شدن را انتخاب میکنند تا با نفوذ و جایگاه خود، به بیتالمال دست یابند.
نمونههای آشکار این دست مدیران غارتگر، همچون “چای دبش” را شاهد بودهایم. اگر فضای ناامنی برای این مدیران ایجاد نشود، روز به روز مغرورتر شده و خود را مالک شخصی سازمانها یا کشور میدانند.
مدیران غارتگر اغلب بدون صلاحیت علمی و تجربی در پستهای مدیریتی قرار میگیرند و برای حفظ جایگاه خود، ریاکارانه ادعای تعهد دارند. اما در عمل فاسد، غیرمتخصص و ناکارآمد هستند.
همچنین مدیران غارتگر از انجام کارهای بنیادی و طولانی مدت دوری میکنند و نیروهای متخصص و باتجربه را به بهانههای واهی کنار میگذارند و در نهایت سیستم را به نابودی میکشانند.
تا زمانی که غارتگران بر صندلیهای مدیریت تکیه زدهاند، بیشک مردم به دولتها بیاعتماد خواهند بود، از دولت فاصله میگیرند، در انتخابات شرکت نمیکنند، نخبگان و افراد شایسته مهاجرت میکنند و فضای ناامیدی، یأس و بیعدالتی بر سازمانها و کشور حاکم میشود.
راه مبارزه با این مدیران، گرهگشایی از دوگانگی تخصص و تعهد و انتصاب مدیران شایسته و با شخصیت است. مدیران متخصص، دلسوز و با تجربه برای شخصیت و برند خود ارزش و اعتبار قائل هستند.