## مهمترین چالش اقتصاد ایران تحت تاثیر سوءمدیریت
در حال حاضر، در تیم اقتصادی دولت، اقتصاددانان توانمندی وجود ندارد، یا حداقل مفاهیمی و برنامههایی که بتواند چالشهای اقتصادی ایران را حل کند، دیده نمیشود.
از نظر من، مهمترین چالش اقتصاد ایران “بحران ارزش افزوده صفر” است. بخش بزرگی از سرمایههای کشور در بازارهایی سرمایهگذاری شدهاند که ارزش افزوده آنها صفر مطلق است. مثل بازار ارز، سپردههای بانکی و طلا. بدتر اینکه، خیلی از سرمایهگذاریها هم ارزش افزوده صفر دارند و هم بازدهی منفی نسبت به تورم.
دومین چالش اساسی “بحران صرفه اقتصادی داخلی و خارجی منفی” است. در بعد داخلی، بازدهی تمام فعالیتهای اقتصادی تا رقم نرخ تورم منفی است. اگر بخواهیم نقطه سربه سر صرفه اقتصادی را تعریف کنیم، باید اصلیترین هزینه را تورم بدانیم. تا رقم بسیار بالای تورم، صرفه اقتصادی وجود ندارد.
اما در بعد بینالمللی، رابطه با ایران برای کشورهای غربی صرفه اقتصادی ندارد. این کانون تمام بحرانهای سیاسی و اقتصادی است. غربیها قادرند صدها میلیارد دلار سلاح به کشورهای منطقه، در نتیجه ایران هراسی، صادر کنند. اما به سختی میتوان تجارت ده میلیاردی را در اثر عادی سازی رابطه با ایران تعریف کرد. از سوی دیگر، تجارت سلاح از هر تجارتی برای آنها مهمتر و راهبردی تر است. ایران قادر نیست تجارتی مهمتر و سودده تر از تجارت سلاح برای غربی ها تعریف کند.
مهمترین چالش اقتصاد ایران تحت تاثیر سوءمدیریت
موضوع مهم در بورس، اطمینان، شفافیت، نظارت و تجدید ارزیابی است. بروز نبودن ارزش داراییها باعث شده است تقریبا تمام شاخص ها و اطلاعات بورس غلط باشد.
نظام بودجه ریزی نیازمند تغییرات اساسی است و بودجه افزایشی یا “بودجه مرده” هرگز منجر به بهرهوری نمیشود. چون بسیاری از طرحهایی که تصویب میشوند، بعد از چند سال توجیه اقتصادی ندارند. ضمنا بیش از ۶۵ هزار طرح نیمه تمام داریم که ارزش افزوده صفر به اقتصاد کشور تحمیل کردهاند.
رانت نرخ ارز چالش اقتصاد ایران است. تولید ریالی و فروش دلاری باید متوقف شود. چون یک کلاهبرداری بزرگ است. یا تولید ریالی و فروش ریالی یا تولید دلاری و فروش دلاری. کاهش ارزش پول ملی، صادرات را به غارت تبدیل کرده است و مردم را بشدت تحت فشار قرار داده است. هیچ دلیلی این حجم از فشار بر معیشت مردم را توجیه نمیکند. حتی تامین کسری بودجه. بسیاری از مشکلات اقتصاد ایران عمدی است. خیلی از کمبودها دلیل منطقی و طبیعی ندارند.
اقتصاد علم تعادل هاست و ما اکنون تقریبا در هیچکدام از بخشهای اقتصاد تعادل نداریم. عدم تعادل باعث رانت و فساد گسترده شده است.
ارزهای دیجیتال همانقدر که در دور زدن تحریمها موثر هستند، همانقدر هم زیانبار هستند. سرمایهگذاری زیادی در این بازار شده که ارزش افزوده صفر دارند. از سوی دیگر هم بحران نقدینگی را در حد انفجار تشدید می کند. هر یک بیت کوین بیش از ۳۵ میلیارد ریال به نقدینگی کشور اضافه میکند. خروج بی سر و صدای سرمایههای هنگفت از کشور، پولشویی، فساد و … دیگر مشکلات رمز ارزها هستند و نیازمند قانون گذاری هستند.
ریشه مشکلات بازار مسکن ایران
بانکداری باید از سود محوری به کارمزد محوری و مشارکت در سود و ریسک، تغییر جهت دهد. نرخ بهره ۲۳ درصدی یک تحریم سرمایهگذاری داخلی است و بیدلیل نیست ما مکمل بزرگتری بنام تحریم سرمایهگذاری خارجی داشته باشیم. بهره زمینه ساز و تشدید کننده تحریم هاست.
بحران مسکن نیز چالش اقتصاد ایران است با تبعات اقتصادی و اجتماعی گسترده که نیازمند حمایت و نظارت قدرتمند دولت است. بخش بزرگی از تورم عمومی، تورم مسکن است. با کمال تأسف بخش بزرگی از مشکلات مسکن ناشی از ترک فعل در قانونگذاری و کمبودهای عمدی است.
باید مسکن سرمایه ایی را از مصرفی تفکیک و با قوانین مالیاتی محکم جلوی سوداگری در نیازهای ضروری جامعه را گرفت.
نظام مالیاتی ما نیازمند بازنگری اساسی است. ما اکنون در یک رویه غیر قابل قبول سرمایهگذاری در پول را معاف از مالیات کرده ایم و از کارگری که زیر خط فقر حقوق میگیرد مالیات میگیریم. دولت ما از تورم مالیات میگیرد! معافیتهای گسترده عدالت مالیاتی را مخدوش کرده است.