## دیپلماسی و میدان: دو بال قدرتمند در برابر استکبار
در نخستین روز آغاز به کار دولت جدید، خبر ترور “اسماعیل هنیه” رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران، موجی از خشم و اندوه در ایران به راه انداخت. بسیاری از رهبران جهان به ایران پیام دادند تا از هرگونه اقدام تلافی جویانه خودداری کند و وعده دادند که با فشار بر رژیم صهیونیستی، به زودی صلح و آتش بس در غزه برقرار خواهد شد.
وزیر امور خارجه اردن اولین فردی بود که به ایران سفر کرد و پیام کشورهای مختلف از جمله آمریکا و کشورهای اروپایی را به ایران آورد. اما دولت تازه مستقر ایران، که رئیس آن در دوران انتخابات دم از صلح و وفاق میزد، این موضوع را در جلسه ای فوق العاده در شورای عالی امنیت ملی بررسی کرد. اعضای این شورا، از جمله رئیس قوه قضائیه، رئیس قوه مقننه، وزیر کشور، وزیر امور خارجه، وزیر اطلاعات، رئیس سازمان برنامه و بودجه، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، فرمانده کل ارتش، فرمانده سپاه پاسداران، نماینده رهبر انقلاب و دبیر شورا، در نهایت با رای اکثریت به این نتیجه رسیدند که باید از رژیم صهیونیستی انتقام گرفت.
با این حال، دولت تازه تشکیل شده و مشغول تشکیل کابینه، اندکی تامل کرد تا شاید بتواند با انتخاب رئیس دستگاه دیپلماسی، جان تازه ای به سیاست خارجی کشور دهد. در آن زمان، خبرنگاری در مجلس از وزرای خارجه و دفاع، که در کنار هم نشسته بودند، پرسید که چه فکر می کنند. وزیر خارجه با خنده گفت: “دیپلماسی و میدان در کنار هم هستند.” و وزیر اقتصاد که کمی آن طرف تر نشسته بود، با اشاره به این حرف، گفت که امیدوار است از همکاری این دو، منفعتی نیز به اقتصاد کشور برسد.
پیش از این، در اولین ماه سال، رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در سوریه حمله کرده و سردار زاهدی یکی از فرماندهان نیروی قدس سپاه پاسداران را به شهادت رسانده بود. رهبر انقلاب این اقدام را تعرض به تمامیت ارضی ایران دانسته و دستور پاسخ سخت و بازدارنده به رژیم صهیونیستی را صادر کرده بود.
در پی این حمله، جمهوری اسلامی برای اولین بار در تاریخ، به پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی با پرتاب موشک و پهپاد حمله کرد. البته کشورهای همپیمان رژیم صهیونیستی از جمله آمریکا، فرانسه، بریتانیا، اردن و برخی از کشورهای منطقه با انجام عملیاتهای هماهنگ، بخش عمدهای از پرتابههای ایرانی را خنثی کردند.
این عملیات ایران، که برای اولین بار در تاریخ جهان صورت می گرفت، بازتاب گسترده ای در محافل سیاسی و امنیتی جهانی داشت و آن را اقدامی شجاعانه توصیف کردند.
این اقدام میدانی سپاه، باعث شد که معادلات منطقه به نفع ایران تغییر یابد. رژیم صهیونیستی نیز به هر روشی تلاش کرد تا کشورهای جهان را به محکومیت ایران وادار کند. در اقدامی مضحک، نماینده این رژیم در سازمان ملل با نشان دادن تصویری از پرواز پهپادهای ایرانی بر فراز مسجد الاقصی در شورای امنیت سازمان ملل، ادعا کرد که ایران قصد نابودی این مکان مقدس را داشته است.
در داخل کشور، مردم و سیاسیون تصور میکردند که اتفاق مهمی در عرصه معادلات قدرت در منطقه و جهان شکل گرفته است و دستگاه دیپلماسی باید وارد عرصه شود تا اجازه ندهد رژیم صهیونیستی این اقدام شجاعانه نیروهای مسلح را به نفع خود به پایان برساند. حتی اصلاح طلبانی که زاویه فکری با دولت مستقر داشتند، در اقدامی هماهنگ از عملیات ایران حمایت کردند و اجماعی ملی در این زمینه شکل گرفت.
اما ناگهان رئیس دستگاه دیپلماسی به همراه رئیس جمهوری به شهادت رسیدند و وزارت امور خارجه با سرپرست اداره شد. سرپرست نتوانست آنگونه که انتظار میرفت، از قدرت نظامی ایران در مجامع بین المللی دفاع کند و دولت و سرپرست آن، به دلیل تمرکز بر روی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، از این موضوع غافل شدند. رژیم صهیونیستی نیز در این مدت دوباره جان گرفت و نقشههای بسیاری برای رسیدن به اهداف خود ترسیم کرد.
در اولین روز شروع به کار رئیس دولت جدید، رژیم صهیونیستی به وسیله عوامل خود در ایران، “اسماعیل هنیه” را در محل اقامت خود در شمال تهران ترور کرد.
این موضوع باعث تالم رهبر انقلاب و رئیس جمهوری تازه ایران شد و تصمیم به تلافی گرفته شد. اما پس از پیغام و پسغامهای فراوان، سران نظام تصمیم گرفتند تا کمی تامل کرده و ببینند آیا در غزه آتش بسی رخ خواهد داد یا خیر.
با این حال، نتانیاهو دستور به کشتار سران حماس از جمله “محمد ضیف” را صادر کرد. از طرف دیگر، انتخابات آمریکا در چند ماه آینده برگزار میشد و اسرائیل که فکر میکرد به زودی “ترامپ” دوباره رئیس جمهوری آمریکا خواهد شد، ناگهان با کنارهگیری “بایدن” از انتخابات و جایگزینی معاون وی، “خانم دورگه آسیایی سیاه پوست” مواجه شد.
محبوبیت این زن معاون رئیس جمهوری روز به روز بیشتر شد، به طوری که ترس بر کابینه تندرو اسرائیل غلبه کرد که مبادا وی برنده انتخابات شود.
در ایران، همچنان دستگاه دیپلماسی دولت بدون سرپرست بود و نیروهای باقی مانده از دولت قبلی به دنبال حضور در مناصب بالاتر و دادن پاداشهای میلیونی و میلیاردی به خود و زیردستانشان بودند و از تحولات جهانی غافل ماندند.
اسرائیل به ناگاه “سید حسن نصرالله” رهبر حزب الله و سردار “نیلفروشان” را بعد از ترورهای مکرر فرماندهان حزب الله به شهادت رساند.
میدان و دیپلماسی ایران که به تازگی وزیر خارجه کاربلدی را در رأس خود دیده بود، تصمیم گرفت که بعد از پاسخ محکم به این شرارت وارد میدان شود.
“مسعود پزشکیان” که چند روز قبل از این اقدام به نیویورک رفته بود و در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل از صلح و دوستی ملت ایران با تمامی کشورهای جهان (غیر از رژیم صهیونیستی) صحبت کرده بود، ناگهان با خبر ترور رهبر مقاومت در بیروت مواجه شد.
مصوبه شورای عالی امنیت ملی درباره انتقام از رژیم صهیونیستی مورد تایید رهبر انقلاب قرار گرفت. “پزشکیان” پس از این اقدام و افزایش تنش در منطقه، در برنامه ای از پیش تعیین شده راهی سفر به قطر شد و در پاسخ به خبرنگاری که از ترس برای انجام این سفر پرسیده بود، گفت: “شهادت بهتر از هر امر دیگری است.”
پزشکیان یکی از اهداف خود را تبیین اقدامات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان مطرح کرد و گفت که می خواهد با تعامل با کشورهای اسلامی دلایل ایران برای اقدام تلافی جویانه را توضیح دهد.
پس از این سفر، اعلام شد که در صورت حمله دوباره اسرائیل به ایران، کشورهای منطقه و مسلمان قول داده اند که اجازه استفاده از حریم هوایی خود را به اسرائیل نخواهند داد.
پس از بازگشت به ایران و حضور رهبر انقلاب در مصلی تهران جهت اقامه نماز جمعه بعد از 5 سال، به ناگاه خبر رسید که هواپیمای “عباس عراقچی” وزیر امور خارجه ایران در فرودگاه رفیق حریری بیروت به زمین نشسته است. این سفر به دستور شخص رئیس جمهوری جهت شکستن حصر هوایی و امدادی لبنان انجام شده بود.
به نظر می رسد دولت این بار می خواهد از هر روش و طریقی که شده، با پیغامهای بسیار به گوش اسرائیل و آمریکا برساند که ایران کشوری قدرتمند در منطقه غرب آسیاست. همانگونه که فرمانده کل ارتش اظهار داشته است، هرگونه اقدام ماجراجویانه آن با واکنش قدرتمند ایران مواجه خواهد شد.
این بار دیپلماسی و میدان در کنار هم، باید از اشتباهات بعد از عملیات قبلی درس گرفته و با هماهنگی و تلاش بی وقفه، نگذارند که اجماعی جهانی علیه حق و اقدام مشروع ایران شکل بگیرد.