راز موفقیت مدیران

## راز موفقیت مدیران: از اعتماد تا دوراندیشی

مدیریت ناب برای کشورها و سازمان‌ها گزینه‌ای عاقلانه است که به افراد در هر سطح از سلسله مراتب اعتماد می‌کند. راز موفقیت مدیران با مدیریت ناب برای اولین بار در سال ۱۹۹۱ و در کتاب “ماشینی که دنیا را تغییر داد” معرفی شد و به عنوان یک فلسفه مدیریتی محبوب شناخته شد. با این حال، این سیستم در دهه ۱۹۵۰، پس از جنگ جهانی دوم، توسط تویوتا در ژاپن و برای مقابله با چالش‌های بهبود کارآیی، کاهش ضایعات و افزایش بهره‌وری طراحی شده بود.

در حال حاضر “مدیریت ناب” با موفقیت در سایر کشورها، عمدتاً در مدیریت‌های دولتی، تولید، خدمات، بهداشت، آموزش و غیره به کار گرفته شده است. کشورها و سازمان‌ها می‌توانند با احترام به تمام افراد و پیشرفت مداوم، مسئولیت و مدیریت مشترک را پیاده‌سازی کنند. برای دستیابی به پیشرفت، با رویکرد “مدیریت ناب” می‌توان با ارزش آفرینی از طریق ارائه ارزش واقعی به اعضای جامعه و نیز عملکرد پایدار از طریق کاهش هزینه‌های اتلاف، مسیر بهبود مستمر را در کشور و سازمان‌ها عملیاتی کرد.

راز موفقیت مدیران: دوری از فرصت‌طلبی

تاریخچه مدیریت شاهد قماشی از مدیران فرصت‌طلب بوده است که نه شایستگی و لیاقت دارند، نه تخصص و تعهد. این رویکرد در مقابل راز موفقیت مدیران قرار دارد. یعنی اگر می‌خواهید مدیر موفقی باشید، فرصت‌طلب نباشید.

فرصت‌طلبان کسانی هستند که برای منافع شخصی خود، اهداف و اصول را زیر پا می‌گذارند، خود را با هر شرایطی تطبیق می‌دهند، با هر قدرتی کنار می‌آیند، نان را به نرخ روز می‌خورند و همیشه آماده‌اند تا به پای این و آن تعظیم کنند.

مدیران فرصت‌طلب فرزند حوادث زمان هستند، آن‌ها همیشه طرف‌دار یک فرد یا گروهی هستند که در موقعیت قدرتمندتری قرار دارند و با تغییر اوضاع سیاسی و تغییر مدیران بالادستی، به سرعت به نفع شخصی خود عقیده عوض می‌کنند. آن‌ها به هیچ معیار حرفه‌ای، اخلاقی، اجتماعی و تربیتی پایبند نیستند و یگانه هدف آن‌ها منفعت فردی و شهرت است.

مدیران فرصت‌طلب، قدرت نفوذ بر حریم اندیشه و جهان‌بینی دیگران را ندارند، اما تشخیص آن‌ها نیز آسان نیست زیرا غالباً توجیه و تفسیرهایی را در زمان رنگ عوض کردن خود ارائه می‌دهند که حداقل از نظر خودشان و موج‌های قوی‌تر قابل قبول است که به حمایت‌شان دل بسته‌اند.

فرصت‌طلبی خصلت موریانه دارد و از درون حمله می‌برد و بی سرو صدا هر چیزی را می‌خورد و پوک می‌کند. آن‌ها هر تغییر و تحولی را از درون پوک کرده و تباه می‌کنند و پوسته‌ای از آن را باقی می‌گذارند. آن‌ها با ظاهر سازی و فریب‌کاری و تطبیق خود با شرایط فقط به دنبال منافع شخصی خود هستند. این گونه افراد، بزرگ‌ترین ضربه را به سازمان‌ها و جوامع وارد کرده‌اند.

فرصت‌طلبی، مزمن‌ترین و خطرناک‌ترین بیماری روانی و مدیریتی است که نه تنها بنیاد ارزشی و شخصیت فرد فرصت‌طلب را نابود می‌کند، بلکه بر پیکر سازمان‌ها و جامعه نیز ضربه وارد می‌آورد. بدیهی است با سوءاستفاده مدیران فرصت‌طلب از منصب‌ها، مسیر مدیریت در سازمان‌ها و کشور به افتضاح کشیده‌ می‌شود و منافع ملی فدای منافع فردی و گروهی می‌گردد. فرصت‌طلبان سمّی برای همکاران و راز موفقیت مدیران هستند.

اقدامات مدیران هوشمند

راز موفقیت مدیران هوشمندی است. این اقدام سبب گسترده‌تر شدن حوزه نفوذ مدیریت از افراد به تیم‌ها، سازمان‌ها و جامعه می‌شوند.

مدیران هوشمند، از طریق خودآگاهی، بینش شهودی، کنجکاوی، فروتنی، درست کاری، روحیه پژوهشی، اندیشه ورزی، خودشکوفایی و پویایی مداوم، انتخاب‌های هوشمندانه‌ای را انجام می‌دهند. آن‌ها موجب ترقی، پیشرفت، امنیت و آرامش سازمان و جامعه خود و جامعه بشری می‌شوند.

مدیران هوشمند، به افراد در جهت توسعه جامع خودشان به‌عنوان یک موجود زنده کمک می‌کنند. بینش دقیقی نسبت به موقعیت شخصی و شرایط سازمان و جامعه دارند، قضاوت عادلانه‌ای انجام می‌دهند، منافع همراهان خود را بر منافع شخصی ترجیح می‌دهند. تواضع و فروتنی را در همه موقعیت‌ها بویژه در شرایط بحرانی پیشه می‌کنند.

راز موفقیت مدیران، براساس مدیریت مشارکتی و با رویکردی مبتنی بر تفکر سیستمی، در موقعیت‌های ضروری و خاص برای پاسخ به چالش‌های مختلف، موضوعات را با اعضای جامعه مورد بررسی قرار می‌دهند تا بر پایه تبادل نظر و تعامل به یک نظر مشترک و اثربخش برسند.

مدیران هوشمند، سازمان یا جامعه را بر اساس اهداف مشخص هدایت می‌کنند و به احساسات و عواطف اعضاء توجه می‌کنند زیرا اعتقاد دارند منابع انسانی قلب و سرمایه اصلی سازمان و جامعه هستند. در این صورت فعالیت‌های سازمان و جامعه هرگز به نارضایتی منجر نمی‌شود.

مدیران هوشمند، قدرت تفویض اختیار را درک می‌کنند، اما برخی موارد مانند تشویق و تنبیه، ساخت تیم، پرورش استعداد، سرمایه‌گذاری، وضع قوانین و مقررات، عملکردهای کلیدی و مدیریت بحران را تفویض نمی‌کنند و حتما در لیست وظایف شخصی خود قرار می‌دهند.

راز موفقیت مدیران: حرکت به سوی سازمان مطلوب است

برای مدیریت موفق در کلاس جهانی، مدیران هوشمند می‌توانند در تصمیم‌های استراتژیک و اساسی، با درایت و سرعت عمل نموده و در توسعه و پیشرفت سازمان‌ها و جامعه نقش مهمی ایفا نمایند.

راز موفقیت مدیران، در اقداماتی است که باعث رشد و بالندگی سازمان‌ها و جامعه می‌شوند.

راز موفقیت مدیران این است که روند حرکت از “وضع موجود” به سوی “وضعیت مطلوب” را هدایت کنند و در هر لحظه، برای ایجاد آینده‌ای بهتر در تلاش هستند.

تبعات مدیران تمامیت‌خواه

مدیران تمامیت‌خواه یا توتالیتر، در سازمان تحت امر خود کنترل مطلق را در دست دارند و کارکنان عملاً هیچ اقتداری ندارند. این نوع مدیران هیچگونه نظر مخالف و یا فعالیت خارج از حوزه ایده‌آل‌هایشان را تحمل نکرده و با افراد خلاق و توانمند برخورد می‌کنند. آنها ادعا می‌کنند که بر تمام آنچه در سازمان و حتی زندگی خصوصی افراد می‌گذرد کنترل دارند.

مدیران تمامیت‌خواه باور دارند که با سیستم‌های کنترلی فراگیر و جزیی‌نگر، می‌توانند تمام فعالیت افراد در سازمان را تحت سیطره خود داشته باشند. نظام کنترلی که با ریزبینی و مچ‌گیری‌های متعدد، فضای ترس را ایجاد می‌کند تا اعضای سازمان حس کنند لحظه به لحظه در دیدرس چشمان تیزبین سازمان و مدیر هستند.

از ویژگی‌های عمده مدیران توتالیتر، می‌توان به تبلیغات دروغین، جاسوس‌پروری، بحران‌سازی عمدی، دشمن‌تراشی، ترور شخصیت، حذف اندیشه‌های مخالف، نوچه پروری، واگذاری پست‌ها، امکانات و پرداخت‌های مادی به افراد وفادار و لمپن نام برد.

مدیر تمامیت‌خواه و خودشیفته گمان می‌کند که افکارش جامع، مانع و غیرقابل چالش است. او با این تفکر ذهنی، هیمنه‌ای را در خودش باور می‌کند و با استحکام و غرور آن را به اعضای سازمان تحمیل می‌کند که بعید میداند عضوی از سازمان توان داشته باشد در مقابلش قد علم کند.

در عصر دانش و آگاهی، موفقیت مدیران توتالیتر غیرممکن است. امروز این مدیران خودشیفته با نسلی روبرو هستند که نه تنها در برابر هیمنه‌ی پوشالی توتالیتاریسم، احساس حقارت نمی‌کنند بلکه ایمان دارند که برای پیروزی باید به قدرت دانش خود تکیه کنند. بنابراین نسلی که قدرتش را از دانش و آگاهی خود بدست آورده، سازمان تمامیت‌خواه و مدیر تمامیت‌خواه را تحمل نمی‌کند.

مدیران اخلاق‌مدار چگونه عمل می‌کنند

آنچه در سعادت جامعه نقش اساسی دارد، شایستگی و جامع الشرایط بودن مدیران و کارگزاران آن جامعه است. بشر از اولین روزهایی که زندگی اجتماعی خویش را آغاز کرده، نسبت به آینده خود بیمناک و حساس بوده است، گرچه آینده برای انسان چهره‌ای گنگ دارد، اما برنامه‌ریزی، توجه و شناخت نسبت به آن ضروری است.

موضوع دوراندیشی برای سازمان و جامعه نیز یک ضرورت است، زیرا موفقیت سازمان‌ها و کشورها در گرو درک سریع متغیرهای محیطی و پیش‌بینی تهدیدات و فرصت‌ها و کسب آمادگی‌های لازم است.

دوراندیشی یک روش استراتژیک و راز موفقیت مدیران است که پیاده‌سازی آن به تحولات سازمانی و جامعه منجر خواهد شد.

دوراندیشی ممکن است همانند یک رویا مبهم باشد، یا همانند یک هدف و وظیفه دقیق و مشخص باشد. یک مدیر باید در ابتدا تصویری از وضعیت آینده مطلوب و ممکن سازمان و جامعه مورد نظر را در ذهن خود ترسیم کند. این تصویر باید “واقعی، باور کردنی و جذاب” باشد.

آینده‌نگری و دوراندیشی یکی از شرایط راز موفقیت مدیران است و مدیران بدون توجه به این مهم نمی‌توانند سازمان و جامعه را به سر منزل مقصود برسانند. مدیرانی که قبل از اقدام‌های عملی، با آینده‌نگری زوایای مختلف مسئله را بررسی کرده و امکانات و مقدمات لازم را پیش‌بینی می‌کنند، تصمیم‌های استوارتری می‌گیرند و میزان موفقیت و اثربخشی خود را افزایش می‌دهند. مدیریت دوراندیش، بویژه در سطح ملی ضروری است، زیرا سرمایه‌های زیست‌محیطی و منابع ملی را باید برای نسل‌های بعد نیز ذخیره‌ کنیم و در حفظ و بقای ذخایر تجدیدناپذیر کوشا باشیم.

در مفهوم توسعه پایدار نیز، هدف از دوراندیشی تلاش برای تبدیل جهان به مکانی بهتر برای زندگی، با حفظ و گسترش آن دسته از ظرفیت‌های کره زمین است که به پایداری حیات در آن کمک می‌کنند.

مدیران اخلاق‌مدار و معاداندیش، مدیران دوراندیش نیز هستند. مدیران دوراندیش باید در برابر هیجانات سیاسی و اجتماعی، عاقلانه تصمیم بگیرند. شاید گوش شنوایی نباشد، اما گذر زمان حقانیت مدیران دوراندیش را به اثبات می‌رساند.

راز موفقیت مدیران: شرح وظایف سازمانی

مدیر جنتلمن، موفقیت و عملکرد مدیریتی دیگران را در کارنامه خود ثبت نمی‌کند. مدیر جنتلمن، با شخصیت، مودب، فرهیخته، قابل اعتماد، با وقار و نجیب است. او اصیل و اصل و نسب دار است. او همه اصول و قواعد اجتماعی، فرهنگی، دینی، اخلاقی و … جامعه را رعایت می‌کند.

مدیر جنتلمن، در مواقع عصبانیت آرامش خود را حفظ می‌کند و اجازه نمی‌دهد غریزه آنی خشم، بر شخصیت و شرح وظایف سازمانی او خدشه‌ای وارد کند.

راز موفقیت مدیران این است که ناراحتی و عصبانیت خود را بر اعضای سازمان و جامعه وارد نمی‌کند. او نسبت به دغدغه‌ها و نگرانی های دیگران اهمیت قائل است.

مدیر جنتلمن، از الفاظ رکیک، جوک‌های نامناسب و حرف‌هایی که موجب ناراحتی و رنجش دیگران شود استفاده نمی‌کند. او هرگز نیش و کنایه نمی‌زند و نقاط ضعف دیگران را برجسته نمی‌کند.

مدیر جنتلمن، بدون اینکه قصد تحریک و خود نمایی داشته باشد همیشه آراسته، عزت‌مند و با وقار است. مدیران جنتلمن، در کار و مسئولیتی که دارند متعهد هستند و سعی می‌کنند وظیفه خود را به خوبی انجام دهند. آن‌ها منافع جامعه را فدای منافع شخصی نمی‌کنند.

مدیر جنتلمن، حتی اگر مدیر نباشد، تا زنده هست بوی مدیریت میدهد و جنتلمن باقی می‌ماند، اما وقتی یک تازه به دوران رسیده مدیر می‌شود، تا سال‌ها بوی حقارت و عقده‌گشایی می‌دهد.

تئوری‌های مدرن مدیریت

مدرنیسم دوره‌ای از تکامل دانش بشر است که در آن جهان به عنوان یک سیستم تحت کنترل انسان قرار گرفته و بر اصول عقلایی، پوزیتیویسم، تجربه‌گرایی و علم پایه‌گذاری گردید.

مدرنیسم با باورها و عادت‌های مادی آمیخته و توجیه‌گر هدف‌های عقلایی و بشدت اقتصادی است و پیامدهای بسزایی در کلیه جنبه‌های زندگی انسان اعم از اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، زیست محیطی داشته است.

باور بنیادین به مدرنیسم، اعتقاد به استفاده دولت‌ها از نظریات علمی و اجتماعی و مداخله در کلیه مسائل اجتماعی را ایجاب می‌نمود و همزمان با رشد نیازهای اقتصادی متعدد، بورکراسی‌های عریض و طویل آن دوران تا امروز ظهور و گسترش یافت.

تئوری‌های مدرن مدیریت نیز بر شیوه عقلایی در تصمیم گیری‌ها، رعایت استقلال در تحلیل‌ها و جستجوگری راز موفقیت مدیران استوار هستند.

مدیریت مدرن تاکید بر اجرای استراتژی‌ها با استفاده از ابزارهای نوین و سیستم های به روز به روشی ثابت و یکپارچه برای تسریع روند پیشرفت سازمانی می‌باشد.

دنیای جدید نیازمند سازمان‌های جدید است و سازمان‌های جدید نیز نیازمند مدیران جدید که علاوه بر منطق عقلایی و آموزه‌های کلاسیک سازمان‌های عصر مدرنیته، مجهز به ابزار تفکر جدید بر پایه درک ارزش‌ها و احساسات بوده و معتقد به دخالت عوامل مختلف در تصمیم‌گیری باشند. بدیهی است مدیریت در آینده نیازمند درک بهتر این روابط است.

مدیران و پست مدرنیسم

پست مدرنیسم، نقد مدرنیسم و تداوم جریان مدرنیسم است، اما هنوز با چالش‌های بزرگی مواجه است. واژه پست مدرنیسم به معنای پسا نوین گرایی، پسا مدرنیسم، پسا تجددگرایی، فرا مدرنیسم، پسا مدرنیته و فرا نوگرایی است.

پست مدرنیسم به عنوان یک پارادایم جدید در پاسخ به کاستی‌های پارادایم‌های سنتی مطرح شده و نظریات سازمان و مدیریت پا به عرصه جدیدی به نام فرانوگرایی می‌گذارند.

پست مدرنیسم، محیط سازمان را متلاطم و متغیر می‌داند و در نتیجه با طرح هرگونه نظریه جامع در مورد مدیریت مخالف است و در برابر، برنامه‌ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل، به ترتیب به “نوآوری، سازماندهی فعال، ترغیب، هم آفرینی و خود کنترلی” باور دارد.

خودمختاری، استقلال داخلی، کار تیمی، رهبری مشارکتی، مدیریت ماتریسی، یادگیری مشارکتی، مدیریت مشارکتی و مدیریت پروژه از ویژگی‌های سازمان پست مدرنیسم است.

پست مدرنیست‌ها ایده‌های متعدد و متفاوتی دارند که نکات توافقی میان آنها دشوار است. آن‌ها برای به چالش کشیدن افکار مدرنیست‌ها در مورد واقعیت، دانش و هویت تفاهم دارند. پست مدرنیست‌ها معتقدند که هیچگونه واقعیت قابل تعریف بصورت عینی وجود ندارد و هر آنچه من یا شما میدانیم نسبت به لحظه تجربه ما از آن نسبی است.

با توجه به اینکه رویکرد مدرنیسم به افزایش قدرت مدیران و طبقه سرمایه دار جامعه منجر می‌گردد، برای جلوگیری از این امر و ایجاد تعادل در توزیع قدرت، پست مدرنیست‌ها پیشنهاد می‌کنند تا به کسانی مانند زنان و اقلیت‌های نژادی و مذهبی که تاکنون در اداره سازمان‌ها نقشی نداشته‌اند امکان اظهار نظر داده شود.

شرط موفقیت در کنترل و هدایت یک تیم

در مبحث “مدیریت تغییر” آقای “کرک لوین” معتقد است که در تغییرات برنامه‌ریزی شده وقتی می‌خواهید تغییری را ایجاد کنید باید ابتدا وضعیت موجود را برهم بزنید یا باورهای موجود را ذوب کنید، سپس وضعیت و باورهای جدید را ایجاد و بر اساس آن حرکت کنید. اما این مقوله در پست مدرنیسم رد شده و معتقد است که هیچ وقت نباید متوقف شد و مرتب باید به جلو رفت و هیچ گاه نباید از شرایط خود راضی باشیم بلکه همواره باید در حرکت بود.

عدم موفقیت در کنترل و هدایت یک تیم یا یک سازمان و نرسیدن به هدف مطلوب، شکست در مدیریت است.

شکست در مدیریت شامل، ناتوانی در تدوین برنامه‌ها، ایده‌ها، استراتژی‌ها و یا عدم توانایی در اجرای طرح‌هایی است که از قبل تدوین شده‌اند.

وجود غرور سالم و داشتن اهداف بلند برای موفقیت سازمان ضروری است، اما انتظارات و تصورات غیر واقعی باعث شکست مدیران است.

راز موفقیت مدیران: واکنش مناسب در شرایط بحرانی

همه چیز در یک سازمان در دست مدیر است. او مسئولیت قضاوت، ریسک و تحلیل بدون اشتباه را بر عهده دارد. ناتوانی در برآوردن نیازهای ذینفعان، عدم پذیرش ریسک و اشتباه در قضاوت از دلایل رایج شکست مدیران است. گاهی اوقات اشتباهات مدیران ممکن است باعث شکست و ضرر و زیان شود، از طرفی راه‌هایی وجود دارد که مدیران باهوش به کمک آن از شکست جلوگیری می‌کنند.

راز موفقیت مدیران این است که پس از مشاهده یک شکست، ابتدا دچار شوک و غافلگیری نشوند. مدیران ناموفق گاهاً انکار می‌کنند، عصبانی می‌شوند و اطرافیان را سرزنش می‌کنند. همچنین در مواردی افسرده، نا امید و درمانده می‌شوند.

این مدیران اگر پس از شکست، واقعیت را پذیرش کنند و فرصت بهبود داشته باشند، می‌توانند با استفاده از تجربه شکست و همچنین تغییر در استراتژی‌ها و روش‌ها با تمرکز مجدد بر دستیابی به اهداف، در نقش خود قوی‌تر بازگردند.

نکته مهم اینکه، تصمیم‌گیری‌های مدیران گاهی عمدی و گاهی تصادفی است، و مدیران هر زمان که بخواهند می‌توانند موفق‌ترین شرکت‌ها را نیز نابود کنند.

شکست مدیران متداول است، اما قوی‌تر شدن آنها چندان رایج نیست. دلیل اینکه مدیران قادر به بهبودی پس از شکست نیستند، این است که آنها، شکست‌های خود را به عهده تیم قبلی می‌اندازند. چیزی که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را برطرف کند. مانند دولت‌ها که شکست‌های خود را بعهده دولت‌های قبلی می‌اندازند…!

چگونه مدیری موفق باشیم؟

کسانی که قدرت مدیریت خود را ندارند، شایسته مدیریت بر دیگران نیستند! “مدیریت خود” به مجموعه‌ای از روش‌ها، فعالیت‌ها و رویکردها گفته می‌شود که برای بهبود عملکرد و پیشرفت در کار و زندگی مفید است.

با پیشرفت تکنولوژی و افزایش تعاملات اجتماعی، “مدیریت خود” از یک ابزار مفید به یک نیاز اساسی و ضروری برای موفقیت در کار و زندگی تبدیل شده است.

شما تنها زمانی می‌توانید مدیر موفقی باشید که به اندازه کافی قدرت و دانش “مدیریت خود” را داشته باشید. اگر شما به اندازه کافی روی خود مدیریت دارید، شایسته مدیریت بر دیگران هستید، اما اگر هنوز مدیری خوب نسبت به خودتان نیستید، تلاش نکنید نقش مدیریت روی دیگران را بازی کنید.

مدیران برای رسیدن به “مدیریت خود” باید از توانمندی خود، نقاط قوت خود، ایده‌آل‌های خود، ارزش‌های خود، تعلقات خود، زمانبندی امور خود، روابط خود، نحوه تعامل خود و در نهایت “نیمه دوم زندگی خود” شناخت کافی داشته باشند.

مدیریت زمان، مدیریت اهداف، مدیریت اولویت‌ها، مدیریت مهارت‌ها، مدیریت ارتباطات، مدیریت انگیزه، مدیریت پیشرفت و مدیریت ارزیابی عملکرد خود، از جمله روش‌های موثر برای “مدیریت خود” است.

بدیهی است دانش مدیریت بر خود آموختنی است. بیاموزید تا با “مدیریت خود” قادر باشید به هدف‌های خود نزدیک شوید.

عملکرد بسیاری از مدیران در مراحل اولیه کارها مورد حمایت، هدایت و نظارت است، اما همان‌طور که از نردبان بالاتر می‌روند، بعد از زمان مشخص باید مستقل باشند. پس از آن زمان، اگر در مدیریت گام اشتباه بگذارند فرصت اصلاح برای بازگشت به جای اول نخواهند داشت.

اینکه چگونه رفتار می‌کنیم، چطور صحبت می‌کنیم و در نگاه دیگران چگونه به نظر می‌رسیم از عوامل اصلی جذبه مدیران است.

راهکار جذبه مدیریتی چیست

راز موفقیت مدیران جذبه مدیریتی داشتن است. محبوبیت و قدرت پیدا کردن در بین دیگران یکی از مهمترین فوایدش اینست که در کاهش استرس به مدیر کمک میکند. مدیرانی که جذبهی مدیریتی دارند و بر لحظه تمرکز میکنند، بهتر میتوانند به روشهای مختلف با انواع چالش‌ها روبه‌رو شوند.

اینروزها ما برای مدیرانی ارزش قائل هستیم که آرام و با اعتماد به نفس هستند، نه آنهایی که از سختگیری برای پیدا کردن دنباله‌رو استفاده می‌کنند.

این مدیران آرام‌تر هستند، درک و تفکر شفاهی و دارند، شجاعت بیشتری مییابند، انرژی و اشتیاق بیشتری دارند، بهتر با تغییرات مواجه میشوند، تمرکز بیشتری بر اولویت‌ها دارند، قدرت مجاب کردن شان بالاتر است، توانایی بیشتری در کنترل اختلافات دارند.

نقش مدیران در توسعه و پیشرفت سازمان‌ها

اصالت این است که شما به عنوان یک مدیر خود واقعی‌تان باشید. مدیر با‌اصالت قابل اعتماد است، اما مدیر بی‌اصالت مزدور!

مدیران بااصالت می‌توانند در توسعه و پیشرفت سازمان‌ها و جامعه نقش موثری ایفا نمایند، اما مدیران بی‌اصالت سازمان و جامعه را دچار مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می‌کنند.

مدیران بی‌اصالت بسیار خطرناک هستند، زیرا ریشه ندارند، صداقت ندارند، اخلاق ندارند، آرمان ندارند، دل به وطن ندارند. بی‌هویتی در اعمال و رفتارشان موج می‌زند، اینها می‌توانند به دوربین نگاه کنند و دروغ بگویند.

اصالت، مدیران و رهبران بزرگ را از دیگر مدیران متمایز می‌کند. اصالت لازمه کمال در مدیریت است. همچنین اصالت علم مدیریت به این است که دستاوردهایش نتیجه بخش باشد.

برای انتخاب یک مدیر بویژه در سطح کلان کشور باید بدانیم پدر، مادر، معلم، رفیق و استاد یک مدیر چه کسی بوده و در چه مکتب و مسلکی تربیت شده است؟ انتخاب مدیران بر مبنای اصالت، تجربه، تخصص و توانمندی‌هایشان، موجب توسعه و پیشرفت خواهد بود، اما حذف سرمایه‌های مدیریتی کشور و ریخت‌ و پاش میزهای مدیریتی می‌تواند حلقه گم شده مشکلات کشور باشد.

پایگاه خبری فرصت نیوز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *