## اقتصاد ایران در دریای نااطمینانی: قایقرانی در امواج خروشان
بازارها و اقتصاد ایران از آغاز دهه نود، با وجود چند سال استثناء، تحت تاثیر شوکهای غیر اقتصادی همچون رودخانه خروشانی قرار گرفتهاند. اما نکته طنزآمیز اینجاست که سیاستمداران و رسانههای غیرتخصصی همواره از نهادهای اقتصادی خواستهاند برخلاف جریان آب حرکت کنند.
به عنوان مثال، در شرایطی که مقامات سیاسی از وضعیت پرخطر منطقه سخن میگویند و همه توجهها به سمت احتمال درگیری معطوف شده است، آیا نباید انتظار داشت که بازارهای طلا و ارز به عنوان داراییهای امن، با روند صعودی مواجه شوند؟ آیا منطقی است که در چنین شرایطی، با وجود احتمال جنگ دوطرفه یا منطقهای، بازار سهام با روند نزولی مواجه شود؟ در این وضعیت، انتظار از سیاستگذاران اقتصادی چیست؟
منطقیترین انتظار این است که سیاستگذاران، اقتصاد ایران را با کمترین آسیب در مسیر جریانی که تصمیمات سیاسی و امنیتی ایجاد کردهاند، به جلو هدایت کنند. ممکن است برای تحقق این هدف، نیاز به اقدامات کوتاهمدت و محدودی باشد که خلاف مسیر بازار عمل کنند؛ مانند قایقرانانی که گاه برای عبور از رودخانه، خلاف جهت جریان آب حرکت میکنند. اما نمیتوان از سیاستگذاران انتظار داشت که واقعیتها را نادیده بگیرند و بهطور کامل برخلاف مسیر بازار گام بردارند. چنین انتظاری تنها به ناکارآمدی تصمیمات اقتصادی منجر خواهد شد.
جالب توجه است که با وجود خروش بیامان ریسکهای بینالمللی بر اقتصاد ایران، هنوز برخی بر این باورند که نرخ بهره بالا باعث افت بورس شده است. آنها هنوز گمان میکنند که اگر نرخ بهره بین بانکی کاهش یابد، مردم تمایل به سرمایهگذاری در بازار سهام پیدا میکنند. اما فراموش میکنند که اگر ریسک ناامنی وجود نداشته باشد و مردم شرایط پایدار را برای میانمدت متصور باشند، بخش قابل توجهی از نمادهای بورس آنقدر ارزشمند خواهند بود که هر کسی حاضر به سرمایهگذاری در بورس خواهد بود. اما چه میتوان کرد؟ شاید نااطمینانی و ابهام امروز در تاریخ مدرن ایران بیسابقه باشد.
از سوی دیگر، نباید فراموش کنیم که در چند سال اخیر، دسترسی بهتر مردم به نرخ بهرههای واقعی مثبت، باعث شده است که با وجود ناترازیهای مختلف، روند تورم به طور نسبی نزولی باشد. آمارهای اخیر نشان میدهند که تورم نقطه به نقطه هنوز سطح ۳۰ درصدی را حفظ میکند. از دست دادن این ابزار، میتواند این دستاورد سیاستی را نیز به خطر بیندازد.
اما در شرایطی که امواج نااطمینانی، بازارها را در نوردیدهاند، سیاستگذار چگونه باید قایقرانی کند؟
اول از هر چیز، باید اعتبار خود را حفظ کند تا در مواقع لزوم بتواند بر انتظارات تاثیر بگذارد. کتمان واقعیتها نه تنها تاثیری بر انتظارات نخواهد داشت، بلکه از حسن شهرت سیاستگذار خواهد کاست.
دوم، در بازارهای دارایی امن، باید تا حد امکان از شوکها جلوگیری شود. اما نباید با روندها، که همان مسیر جریان آب است، به مبارزه پرداخت.
سوم، نباید این وضعیت به نفع رانتبران قیمتهای دستوری شود. بنابراین، تا حد امکان اگر شجاعت حذف قیمتهای دستوری وجود ندارد، این قیمتها نباید از روند بازار فاصله بگیرند. ایجاد فاصله، خود میتواند تقاضا را در بازار افزایش دهد؛ در حالی که نیاز است در این دورهها تقاضا کاهش یابد.
چهارم، بخشی از تقاضاها باید با ابزارهای جایگزین مشابه آنچه اکنون مورد تقاضاست، پاسخ داده شود. به همین منظور، باید به تعمیق بازار از طریق این ابزارها تلاش کرد.
با وجود همه این تلاشها، همیشه باید از خود بپرسیم انداختن قایق اقتصاد در امواج متلاطم، اصولا چه دستاوردی برای مردم دارد که بعد بخواهیم از غرق شدن آن جلوگیری کنیم؟